چاپ خبر
دبیرستان پسرانه فیروز بهرام سه‌شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶
حضور معجره‌گونه در مراسم صبح‌گاه پس از 34 سال

با برادرش، فرخ همکلاس بودم. فرشید یک سال ازما عقب‌تر بود. دیپلم گرفت و . . . به خدمت سربازی رفت و سال 65 اسیر شد و . . .

با برادرش، فرخ همکلاس بودم. فرشید یک سال ازما عقب‌تر بود. دیپلم گرفت و . . . به خدمت سربازی رفت و سال 65 اسیر شد و . . .

پیش از مراسم صبح‌گاه دوشنبه 17مهر، در پاگرد پله‌های طبقه بالا دیدمش که منتظر آقای پرخیده - مدیریت فیروزبهرام- بود. شناختمش، و البته او مرا نمی‌شناخت. از او درخواست کردم که به‌عنوان یک فیروزبهرامی و یک آزاده سر صف برای بچه‌ها چند کلمه‌ای صحبت کند. به گرمی و با شوق پذیرفت. صبح آن روز می‌خواستم رونماییِ کتاب «سرو ایستاده» را به بچه‌ها یادآوری کنم و از آن‌ها و خانواده‎های‌شان دعوت کنم که در این مراسم شرکت کنند که از خوش روزگار، رویداد هم‌زمانی فرشید شمسی را به مراسم صبح‌گاه آورد.

 

 

فرشید شمسی از ارزش و اهمیتِ مهرورزی، هدف و درس خواندن گفت. او درخواست کرد که قدر لحظه‌ها و ارزشِ داشته‌های‌مان را بدانیم. یاآوری کرد که بعضی وقتها پول هیچ مشکلی را حل نمی‌کند بلکه هم‌دلی کار گشاست. این آزاده از بچه‌ها خواست برای استقلال کشور تلاش کرده و ماندن در ایران و کار برای آن را به جای مهاجرت انتخاب کنند.

این حرف فرشید از دل تجربه‌های سخت دوران اسارتش برمی‌آمد که: سختی‌ها انسان را آب‌دیده می‌کند، با صبر و تلاش بر هر سختی می‌توانیم پیروز شویم، و همین‌طور این صحبت که: محبت به یکدیگر لحظات سخت را شیرین می‌کند، قدر آنچه داریم را بدانیم که شاید لحظه بعدی‌ای وجود نداشته باشد و از هر لحظه لذت ببریم.

خبر و عکس: کامران فریدونی، معاون پرورشی فیروزبهرام

انتهای پیام/.